كبوتران حرم تا شتاب مي گيرند

تمام ثانيه ها التهاب مي گيرند

و زير سايه دستان آسماني تو

رواق هاي حرم آفتاب مي گيرند

كبوترانه تو را درك مي كند خورشيد

و كاسه ها همگي از تو آب مي گيرند

تمام آينه ها محو مي شود در تو

دخيل هاي ضريح ات جواب مي گيرند

نگاه سبز تو را زائران مأنوست

ميان چشمه اي از اشك، قاب مي گيرند

درست پشت همين در، نگاه هاي غريب

تو را براي غم خود خطاب مي گيرند

كنار پنجره فولاد، شاعران نگاه

صله براي غزل اشك ناب مي گيرند

امیر اکبر زاده