هواي سينه ي دنيا چو عرش اعلاء بود

سالروز ازدواج آسمانی پادشاه ملک ولایت و مظهر پاکی و عصمت بر ارادتمندان خاندان پر برکت رحمت ،تهنیت

********************************************************

هواي سينه ي دنيا چو عرش اعلاء بود

و نور عشق ميان زمين و بالا بود

مديحه خواني داوود مي رسد امشب

در اين شبي که شفق همنواي دريا بود

دل زمين خدا شوق پر کشيدن داشت

و آن کرانه که در اوج ناکجاها بود

مي نشست حضرت موسي به تور عشق علي

و شور و شوق دگر در دل مسيحا بود

تمامي شعف جلوه ي خداوندي

ميان خنده ي پيغمبرش هويدا بود

نگاه خيره ي زهرا به چشم هاي علي

نگاه خيره ي حيدر به چشم زهرا بود

خرابي دل عالم شدست آبادش

خوشا به حال نبي که عليست دامادش

زمين بهشت خدا شد ز اعتبار علي

و ماه محور رخ و گردش مدار علي

همين که حضرت زهرا عروس مولا شد

نمانده بود به سينه دگر قرار علي

به نان هر شب حيدر مدينه محتاج است

از اين به بعد که زهراست خانه دار علي

و با حضور قدم هاي مادر گلها

شکفت در دل خانه گل بهار علي

براي جنگ علي ذوالفقار لازم نيست

چرا که حضرت زهراست ذوالفقار علي

هزار همچو سليمان در کنار خانه ي او

نشسته اند که باشند ريزه خوار علي

به پاش ريخت پيمبر تمام دنيا را

گذاشت در کف حيدر چو دست زهرا را

سروده : مسعود اصلانی

با سپاس از :sebteyn.blogfa.com

دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید...

دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت

در اصل مصطفی زعلی اذن را گرفت

دیدند خواستگار علی بود ظاهراً

یک روح بود عشق ولی در دوتا بدن

زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت

الحق علی به خواستگاری خویش رفت

زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب

غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟

تو حیدری و هرچه که فریاد زد سروش

 پیدا نشد برای تو در عرش ساق دوش

بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار

دست خدا نموده به پا کفش وصله دار

دنیا شنید گرچه ز لب های مصطفی

در اصل خطبه خواند برای شما خدا

چون در شب زفاف شما فرش می شود

با این دلیل عرش خدا عرش می شود

سابیده اند قند ستاره به تور ابر

در عقد هم شدند دوتا رشته کوه صبر

زَوّجتُ عشق جزء سپاه علی در آ

اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ

از تو بهشت تا که جوابت بلی شود

با تو علی میان خلایق علی شود

در بند تو زده پدر خاک را خدا

عقد تو کرده جمله ی "لولاک" را خدا

کردند اشک های علی را محاسبه

مهریه ی تو آب شد عندالمطالبه

آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت

هذا موکّلی پر جبریل گُر گرفت

دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید

دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید...

 سروده: مهدی رحیمی

ازدواج آسمانی امیر مومنان و بانوی مهربان

خواستگاران بسيارى از شخصيت هاى بزرگ صدر اسلام، حضرت زهرا(س) را براى همسرى خود، از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله خواستگارى كردند. اما پيامبر صلی الله علیه و آله به هيچ يك از آن ها پاسخ مثبت نداد و از ايشان روى بر مى گردانيد. تا اين كه امام على(ع) به محضر پيامبر صلی الله علیه و آله آمد و خواستگارى نمود. پيامبر فرمود: يا على! پيش از تو كسانى از فاطمه خواستگارى كرده اند و او در همه، اظهار كراهت كرده است. اما تو منتظر باش تا برگردم. رسول اللّه به اطاق حضرت زهرا رفت و فرمود: فاطمه جان، على بن ابى طالب كسى است كه قرابت و فضل و اسلام او را شناخته اى. من از پروردگارم خواسته ام، تو را به بهترين و محبوب ترين خلقش تزويج كند. حال، على از تو خواستگارى مى كند. نظرت چيست؟ فاطمه ساكت شد ولى روى بر نگردانيد و رسول اللّه در قيافه ى فاطمه، نارضايتى احساس نكرد. آنگاه حضرت به پاخاست و فرمود: اللّه اكبر. سكوت فاطمه حاكى از رضايت اوست. در اين هنگام جبرييل نازل شد و گفت: يا رسول اللّه ! فاطمه را به على تزويج كن. خدا، فاطمه را براى على و على را براى فاطمه پسنديده است، آنگاه آن حضرت، فاطمه را به على تزويج كرد. بعد از تهيه ى مقدمات، آن دو بزرگوار با هم ازدواج كردند. پيامبر در اين باره فرموده است: من فاطمه را به ازدواج على (ع) در نياوردم مگر آن هنگام كه خدا، آن را به من فرمان داد. بدين ترتيب، نور به نور رسيد و صديقه ى طاهره به منزل حضرت على (ع) قدم گذاشت تا از آن وصلت مبارك، دو سيد جوانان اهل بهشت و زينَبين و پس از آنها ائمه ى اطهار و راهنمايان توحيد، قدم به دنيا گذارند و ظلمت جهان را منور فرمايند.

بانوي آب

چون هاله اي زعاطفه ماه

با جامه اي ز نور

در قصر آفرينش كامل – خورشيدوار

ايستاد.

به درگاه

نامش

ظهور زهره در آفاق عشق

مهرش

فروغ سرمدي دل هاست

برگرفته از : irc.ir

نکته هایی از امام جواد (ع)

امام جواد(ع) نخستين امام شيعه است كه در خردسالي به امامت رسيده است. اين مسئله، طعن و مخالفت دشمنان را برانگيخت؛ تا آنجاكه به حيرت و حتي سرگرداني برخي از شيعيان نيز انجاميد. امّا با آشكار شدن جلوه هاي الهي امامت آن امام، اندك اندك ابرهاي تيره ترديد كنار رفت.

حضرت امام جواد(ع) مناظره ها و بحث و گفت وگوهاي زيادي داشته است كه برخي از آنها بسيار پر سروصدا و هيجان انگيز و جالب بوده است. علّت اصلي پيدايش اين مناظره ها اين بود كه از يك سو، امامت او به سبب كمي سن براي بسياري از بزرگان و دانشمندان كاملاً ثابت نشده بود؛ ازاين رو براي اطمينان خاطر و آزمايش، پرسش هاي فراواني از آن حضرت مي كردند. از سوي ديگر، در آن مقطع زماني، قدرت معتزله، افزايش يافته بود. معتزله آنچه را كه عقلشان صريحاً تأييد مي كرد، مي پذيرفتند و بقيه را رد و انكار مي كردند و چون رسيدن به مقام امامت امّت در سنين خردسالي با عقل ظاهربين آنان توجيه پذير نبود، پرسش هاي دشوار و پيچيده اي مطرح مي كردند تا به پندار خود، آن حضرت را در ميدان رقابت علمي شكست بدهند!
با وجود اينكه امام جواد(ع) در 25 سالگي به شهادت رسيدند؛ امّا بيش از 220 هزار حديث درباره مسائل مختلف اسلامي از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد و 120 نفر، از ايشان روايت كرده اند.

برگرفته از irc.ir

جود جواد

 سالروز شهادت امام محمد تقی ، جواد آل طه (علیه آلاف التحیه والثنا) را به تمامی ارادتمندان تسلیت عرض می کنم

----------------------------------------------------------------------------------------------

اى جهان ریزه خوار خوان عطاى تو جواد

اى ز جود تو کرم گشته گداى تو جواد

من چه گویم به مدیحت که به قرآن کریم

گفته در آیه ‏ى تطهیر خداى تو جواد

عاشر ماه رجب داد خدایت به رضا

که تو راضى به حقى حق به رضاى تو جواد

گل لبخند به لبهاى پیمبر رویید

تا شنیدى خبر نشو و نماى تو جواد

گشت از یمن قدوم تو دل فاطمه شاد

که على گفته جهانى به فداى تو جواد

محو از صحنه تاریخ شود واژه فقر

هر کجا خیمه زند جواد سخاى تو جواد

حاتم از لطف تو بیند نکند دعوى جود

اى بنازم به تو و قدر و بهاى تو جواد

عالمى گشت مصفا ز صفاى قدمت

اى صفا بخش دل خلق صفاى تو جواد


وادی غم


سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسى به وادى غم، یاور امام جواد
ز آتش ستم خصم، آب شد تن او
به خاک حجره بود، بستر امام جواد
کسى نبود، به بالین آن امام همام
به غیر همسر بد اختر امام جواد
چه ظلم‏ها که به حقش، نکرد ام الفضل
نگر، به دشمنى همسر امام جواد
به خشکى لب لعلش، نریخت آب کسى
به غیر دیده ‏ى او خون ‏تر امام جواد
به روى خاک، چو پروانه شد فدا و دریغ
چو شمع آب شده، پیکر امام جواد
فغان که آتش زهر ستم، به فصل شباب
شرر فکند، ز پا تا سر امام جواد

شاعر: محسن حافظى