سفر بخیر<ویژه ارتحال امام(ره)>

«سفر به خير گل من كه مي روي با باد

ز ديده مي روي اما، نمي روي از ياد

كدام دشت و دمن يا كدام باغ و چمن

كجاست مقصدت اي گل؟ كجاست مقصد باد؟»

سفر به خير پدر، سفر به خير آرام جان، سفر به خير مهربان، سفر به خير! آرام تراز نسيم مي روي اما حسرت نديدنت، هميشه روزهايمان را نقره داغ خواهد كرد.بي شك بعد از تو، هوا سنگين تر خواهد شد و غصه ها تلخ تر. چگونه مي شود باور كرد كه خاك، تحمل كند هم نفس هوايي باشد كه تو در آن نفس نخواهي كشيد؟ چگونه مي توان باور كرد كه آسمان مي تواند بدون اينكه عطر نفس هاي تو را تنفس كند، زنده بماند؟!

بي تو حتما ابرها دق مي كنند و باران، تا روزهايي دور، در ترك زخم هاي كوير دفن خواهد شد. جاي تعجب نيست اگر بعد از تو گياهي نرويد؛ چرا كه موسيقي قدم هايت ديگر بهار را بر هيچ كجاي اين خاك، آواز نخواهد كرد.

زمين، اقيانوس اقيانوس اشك مي شود و چشم هاي غروب، سرخ تر از هميشه، خون گريه مي كند غروب آفتابت را.

جهان، سوگوار توست و شب، پيراهن سياهي كه هميشه سوگوارت خواهد ماند.

آتشفشان ها، اين زخم هاي كهنه زمين، از داغ دوري ات دوباره سرباز مي كنند؛ مثل زخم هاي كهنه ما. درخت ها هر روز صبح زود به اميد شنيدن بوي پيراهنت، بادها را از خواب بيدار مي كنند. و نسيم، به عشق بوييدن عطر صدايت، تمام روزهاي نيامده را زير پا مي گذارد.خبر پر كشيدنت ناگهان تر از هر غصه اي، بغض مي شود و بغض ها گريه مي شوند تا شايد ذره اي از دلتنگي هايمان در تكان شانه هامان حل شود. وقدري سبك تر شويم.

بعد از تو حتي ديوارها خودشان را از سايه هايشان دريغ مي كنند؛ تا مبادا خواب فراموشي، اسم خوش تو را از حافظه هايشان بگيرد! هر چند روزهاست كه بار سفر بسته اي، اما هنوز بوي تو را در مهرباني خويش حس مي كنيم. هنوز هم ردپاي تو روي لبخندهايمان پيداست. هنوز هم از آفتاب به ما نزديك تري و هنوز قاب عكست بر سينه ديوار خانه هايمان به ما لبخند مي زند و هنوز يادت شيرين ترين خاطره روزهاي پيشين ماست و خواهد بود.

«اي ياد دور دست كه دل مي بري هنوز

در چشمم از تمامي خوبان سري هنوز»

اي نام جاويدان تاريخ و اي جاويدان ترين نام ها، يادت جاويد!


نیاز روحانی <ویژه ارتحال امام (ره)>

به پاس یک دل ابری دو چشم بارانی

پر است خلوتم از يك حضور نوراني


كسي كه وسعت او در جهان نمي گنجد


به خانه دل من آمده است مهماني


غمي به قدمت تاريخ درد انسان داشت


دلي به وسعت جغرافياي انساني


چه بود؟ صاعقه اي كز سر زمانه گذشت


و يا ز خواب جهان يك عبور طوفاني؟


نشسته است به جانم هميشه تا هستم


غمش اصيل تر از يك نياز روحاني


هنوز مي شنود آن صداي محزون را


دلم به روشني آيه هاي قرآني


شاعر:فاطمه راکعی

هفت پشت عطش<ویژه ارتحال امام (ره)>

زنده تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟

مرگمان باد و مباد آن كه تو را گريه كنيم


هفت پشت عطش از نام زلالت لرزيد


ما كه باشيم كه در سوگ شما گريه كنيم؟


رفتنت آينه آمدنت بود ببخش


شب ميلاد تو تلخ است كه ما گريه كنيم


ما به جسم شهدا گريه نكرديم، مگر


مي توانيم به جان شهدا گريه كنيم؟


گوش جان، باز به فتواي تو داريم بگو


با چنين حال بميريم وَ يا گريه كنيم؟


اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما


ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟


آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم


سر به دامان كدام عقده گشا گريه كنيم؟


باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته ايم


كه به جان تشنگي باغچه ها گريه كنيم


(شاعر: محمدعلي بهمني)