الا خورشيد عالمتاب ،ارباب

الا خورشيد عالمتاب ،ارباب

قرار هر دل بي‌تاب، ارباب

نه تنها من که ديدم آفرينش

تو را مي‌خواندت ارباب، ارباب

به هر ابري که افتد چشم مستت

از او بارد شراب ناب، ارباب

تو آن بودي که هر شب در بر تو

گدايي مي‌کند مهتاب ،ارباب

من آن در را که غير از او دري نيست

کنم با قلب دق‌الباب، ارباب

بياد چشم تو بيمارم امشب

طبيبا بر سرم بشتاب، ارباب

اگرچه ريزه خوارم بازگويم

بيا امشب مرا درياب ،ارباب

به بيداري اگر قابل نباشم

مرا امشب بيا در خواب، ارباب

چو شمعي در هواي کربلايت

دلم شد قطره قطره آب، ارباب

ز چشمانم از اين چشم انتظاري

چکد هم اشک هم خوناب، ارباب

سروده : حاج حيدر توكلي

اگر که دل شکسته‏ اى حسین را صدا بزن

اگر که دل شکسته‏ اى حسین را صدا بزن

اگر ملول و خسته‏ اى حسین را صدا بزن

در این بهار معرفت پرستوى بهارى‏ام

اگر چه پر شکسته ‏اى حسین را صدا بزن

سحَر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب

لب از ترانه بسته‏ اى حسین را صدا بزن

تو سر به زانوى غمى زشَرم کرده‏ هاى خود

چرا غمین نشسته‏ اى حسین را صدا بزن

اگر به باغ آرزو به عشق کربلاى او

دل از همه گسسته‏ اى حسین را صدا بزن

شاعر: رضایی

هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست

هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست
عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست

خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست

پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر
شراره ی دل زهرا، صدای وا ولداست

سرشک دیده ی زهرا، روان ز قلب افق
قد خمیده ی زینب، هلال ماه عزاست

قسم به جان حسین ای هلال خون برگرَد
که در تو زخم علمدار کربلا پیداست

بگو فرات نجوشد که آب تشنه لبان
در این طلیعه ی خون اشک دیده ی سقاست

بگو به لاله نروید که چند روز دگر
ورق ورق به روی خاک، لاله ی لیلاست

بگو به مهر نتابد که راس پاک حسین
فراز نیزه چو خورشید روز عاشوراست

ز گوش دخترکی خون روان بود گویا
که گوشواره ی او یادگاری زهراست

حسین بود خدایی، خدا حسینی بود
از آن زمان که جهان وجود را آراست

سرشک دیده ی میثم هماره جاری باد

که اشک دائم او وقف سیدالشهداست

سروده :استاد سازگار

ارسالی توسط یکی از همراهان عزیز وبلاگم (عاشق حسین) از ایشان سپاس گذارم