آسمانی ترین آوای عشق
از تو گفتن دلي به نرماي آب مي خواهد اي مهربان سالار! و از تو شنيدن
حكايتي است نامكرّر؛ چون عشق، چون حيات. مهرباني ات، باران بي دريغ بهاري
بر دشت تشنه ي جان هاي بي شمار و شكوهت، تنديسي به سترگي تمام بزرگي هاي
تاريخ است. كلامت، لطيف، چون سرايش سبز عاطفه، بزرگ، چون عظمت كوهساران
قامت افراشته بر زمين و پر شور، چون تموّج درياهاي خروشان است.
راستي، اگر تو نبودي اي روحِ دميده در كالبد كلام! چه واژه هاي بِشكوهي كه
زبان ناگشوده مي مردند و چه حكمت هايي كه از خزانه ي خِرَد، به تاراج
فراموشي مي رفت. اينك، دل عالم در بند توست اي مهربان ترين نگاه هستي و
آسماني ترين آواي عشق و محبت!
ديدگان ما، گلدان تصوير سخاوت توست و جان بي قرارمان، قرارگاه ياد پرشكوه
تو. تو جان عالمي و بركت زمين و زمان و دست هايت، از بوي بخشندگي سرشار
است.
سلام بر تو اي زبان گوياي همه ي پاكي ها و پاسدار شرافت و تقوا! سلام بر تو
كه شب هاي تار را با چراغ ذكر و دعا، به سپيده ي سحري پيوند مي زدي! سلام
بر تو كه هم پيمانِ سجده هاي طولاني و زمزمه هاي شبانه بودي!
سلام بر امام نهم و گل روي معنا! سلام بر آن شكيبا، بدان هنگام كه به شرف
نوشيدن شهد شهادت نايل آمد؛ سلامي از همه سوي زمين و زمان، به بلنداي
برترين نقطه ي آسمان.
عبدالطیف نظری
برگرفته از: irc.ir