تمام ثانيه ها يك به يك عقب ماندند
و روزهاي خوشي پشت شهر شب ماندند

و بغض تُرد ملائك شبي ترك برداشت

و كائنات و زمان هم زتاب و تب ماندند

رسول آينه ها از زمين جدا شد رفت

و لحظه ها همه در جا به اين سبب ماندند

رسول آمده از عرش پر كشيد و گذشت

ستاره هاي جوانش ولي عقب ماندند

ستاره هاي جواني كه بين اين قحطي

شبيه زمزم و كوثر چه لب به لب ماندند

زمين دچار سكون شد و آسمان لرزيد

كه قوم منحرفي گرد بولهب ماندند

تمام خاطره هاي غدير زنده شده ست

تمام خاطره هايي كه از عرب ماندند...

سروده امیر اکبر زاده