فرارسیدن اربعین حسینی را تسلیت عرض می کنم

____________________________________________________

چهل روز گذشت. ... در آن غروب خون‌آلود، هنگامي‌ كه خنجر شقاوت‌ها و نامردي‌ها، گلوي آخرين مبارز را دريد، آن‌گاه كه زنان و فرزندان داغديده در ميان رقص شعله‌هاي آتش خيمه‌هاي‎شان، به سوگ مردان در خون غلتيده خود نشسته بودند، دشمن به جشن و سرور ايستاد، خيابان‌ها و كاخ‌ها را براي جشن‌ها مهيا ساخت و به انتظار ماند تا در ميان دل‌هاي چون لاله پرخون اسيران، به برپايي جشني تمسخرآميز بپردازد.

اما زينب، اين ستون پابرجاي كاروان اسرا، همه چيز را به‌گونه‌اي ديگر رقم زد. به‌ راستي چه كسي مي‌داند چگونه زينب با وجود سنگيني كوهي از مصيبت‏ها بر شانه‌هايش، بغض غم‌ها را فرو داد و قدم بر قله رفيع عزت و آزادگي گذاشت.
با سخنان زينب، كربلا به بلوغ رسيد و خون شهدا جوشيد، و جوشيد تا آن جويبار خوني كه در غريبانه‌ترين حالت ممكن بر زمين جاري شده بود، در اربعين حسيني، رودي خروشان شد.
چهل روز بود كه يزيديان جز رسوايي و بدنامي چيزي نديده بودند و بزم و شادي‌شان آلوده به شرم و ندامت شده بود. چهل روز بود كه درخت اسلام ريشه در خون شهدا، استوارتر و راسخ‌تر از هميشه، به‌سوي فلك قد مي‌كشيد. چهل روز بود... .

برگرفته از : irc.ir