سه کارورز شیطان در دوزخ قرار بود که به همراه استاد خود جهت کارورزی و کسب تجربه عملی به روی زمین بیایند. استاد دوره کارآموزی از آنها سوال میکند که برای فریب و اغفال مردم از چه فنونی استفاده خواهند کرد؟

شیطانک اولی میگوید: من فکر میکنم از شیوه کلاسیکی بهره خواهم جست، به این معنی که به مردم خواهم گفت: خدایی در کار نیست، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید...

شیطانک دومی گفت: من فکر می کنم که به مردم خواهم گفت که جهنمی در کار نیست، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید...

شیطانک سومی گفت: من فکر میکنم از شیوه عوامانه تری استفاده خواهم کرد. من به مردم خواهم گفت: جای عجله و شتاب نیست، فرصت برای توبه و آنچه مایلید به دست آورید بسیار است، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید...

سوال مهم اینجاست:

ما اخیرا به کدامین شیطانک گوش سپرده ایم؟

انجام چه کاری را در زندگی به تعویق انداخته ایم؟

پی نوشت:

قدر فرصت های امروزمان را بدانیم و به یاد داشته باشیم امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودیم.

قیاس امروز گیر از کار فردا      که هست امروز تو فردای دیروز