شرق حیرت
سمت چشمان شما را شرق حيرت گفتهاند
غربت اندوه ما را غرب حسرت گفتهاند
يازده خورشيد نوراني تشعشع كردهاند
زير آن چادر كه آلاچيق عصمت گفتهاند
ساكنان باغ هاي آبي هفت آسمان
يكصدا بانوي كوثر را مديحت گفتهاند
كوچههاي معرفت تا رهگذار گام توست
خاك آن را اصل عرفان مهر طينت گفتهاند
نيستي هم با شعاع هستيِ تو جان گرفت
پرده و نام تو را آهنگ خلقت گفتهاند
بس كه خون باريدهايم از ديده با ياد شما
قلب ما را كربلاي داغ غيرت گفتهاند
اي حجاز معرفت! بعد از تو ياران علي
از نجف تا كوفه را اقليم غربت گفتهاند
روز ديدار تو رستاخيز احساسات ماست
عالم شيداييِ ما را قيامت گفتهاند
شاعر: اعظم السادات میر سلیمی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۲/۱۸ ساعت 21:55 توسط علی جباری
|