مردی با داعیه پهلوانی نزد دلاکی می رود تا بدنش را به نقش شیر خالکوبی کند. خالکوبی علاوه بر صورت نقش که می توانست گیاه ، انسان و یا شعار و جمله اعتقادی باشد ، نشانه پهلوانی ، زور مندی و استقامت بود .

کسی که خالکوبی می شود باید دست کم یک ساعت الی دو ساعت ، تحمل سوزن و نقش صورت را که با وسیله ای بنام «نیل » در زخم ها میریختند بنماید . هنگامی که دلاک سوزن بر شانه مرد فرو برد ، درد و سوزشش برایش قابل تحمل نبود . لذا بنای اعتراض به دلاک را میگذارد و ازاو میپرسد که از چه عضوی از بدن شیر شروع کردی :
پهلوان در ناله آمد کاستی
مرمرا کشتی ، چه صورت میزنی ؟
گفت :«آخر شیر فرمودی مرا »
گفت :«از چه عضو کردی ابتدا ؟»
گفت :«از دمگاه آغازیده ام »
گفت :«دم بگذار ای دو دیده ام »
درد و سوزش نگذاشت که دم شیر خالکوبی شود . دلاک سوزن را از جای دم بیرون آورد و به نقطه ای که سرو گوش شیر را در نظر گرفته بود فرو کرد . پهلوان سوزش را تحمل نکرد :
بانگ کرد او :« کاین چه اندام است از او ؟»
گفت :«این گوش است ، ای مرد نکو »
گفت :«تا گوشش نباشد ای حکیم
گوش را بگذار و کوته کن گلیم »
بدین ترتیب دلاک در خالکوبی تصویر، ازدم و گوش شیر صرف نظر کرد و سوزن را به شکم شیر فرو برد .
بازپهلوان فغان را ساز کرد : این دیگر کدام اندام است ؟ دلاک گفت : این اشکم (شکم) شیر است :
گفت تا اشکم نباشد شیر را
چه شکم باید نگارد سیر را
دلاک حیران و سرانگشت به دندان بماند و سرانجام :
بر زمین زد سوزن آن دم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد
شیر بی دم و سر و اشکم که دید ؟
این چنین شیری خدا هم نافرید
«مثنوی مولوی،دفتر اول»

نكته : اگر می خواهید شیر بشوید ، باید درد و رنج شیر شدن را نیز به جان بخرید،باید هزینه آن را بپردازید.تحمل درد و رنج جزء لاینفکی از رسیدن به مقصود است.

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم    سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

< حافظ >