باقی مانده
تيرگي، سرما، كبودي، اشك و آه
آسمان خالي شده از نور ماه
رفتنت غم را به دلها هديه كرد
چشم من شد ابر و باران، گريه كرد
بيت بيت غصه را قلبم سرود
پر زدي؛ اما چرا اين قدر زود؟
پر زدي تا آسمانها، شادمان
خوش به حالت، خوش به حالت، آسمان
وقت رفتن، گفته بودي بعد تو
ميرسد يك آفتاب گرم و نو
پركشيدي، مهر تو در بين ماست
بين ما عطر دل انگيزت رهاست
باز هم اميد، باقي مانده است
از تو يك خورشيد باقي مانده است
آسمان خالي شده از نور ماه
رفتنت غم را به دلها هديه كرد
چشم من شد ابر و باران، گريه كرد
بيت بيت غصه را قلبم سرود
پر زدي؛ اما چرا اين قدر زود؟
پر زدي تا آسمانها، شادمان
خوش به حالت، خوش به حالت، آسمان
وقت رفتن، گفته بودي بعد تو
ميرسد يك آفتاب گرم و نو
پركشيدي، مهر تو در بين ماست
بين ما عطر دل انگيزت رهاست
باز هم اميد، باقي مانده است
از تو يك خورشيد باقي مانده است
سروده : سید سعید هاشمی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۱۱/۰۱ ساعت 23:14 توسط علی جباری
|