اي نقطه‏ ي عطف آفرينش
روح ادب و روان بينش
اي قلب سليم و جانِ آگاه
اي محرم راز لي‏ مع اللّه
 روزي كه سرشته شد گل ما
مهر تو نشست در دل ما
 عرش از تو گرفته زيور و زين
اي رفته به سير قاب قوسين!
 چون مَركب همّت تو راند
جبريل، ز راه باز ماند
در خانه‏ ي تو كه در گشاده است
جبريل، غلام خانه زاده است
 چون مقصد خلق، خلقت توست
بر گردن خلق، منّت توست
خورشيد تويي و مهر سايه
اي سايه ‏ي تو بلندپايه!
 احمد چو به اربعين نظر داشت
ميمي ز اَحَد، اضافه‏ تر داشت
 از احمد خود، چو ميم برداشت
حق، نام اَحَد به خويش بگذاشت
 چون طرح وجود احمدي ريخت
در جام، مي‏ محمدي ريخت
سر حلقه‏ ي انبياست احمد
نور دل اوليا؛ محمد (ص)

سروده: استاد محمد علی مجاهدی