سرحلقه ي انبيا
اي نقطه ي عطف آفرينش
روح ادب و روان بينش
اي قلب سليم و جانِ آگاه
اي محرم راز لي مع اللّه
روزي كه سرشته شد گل ما
مهر تو نشست در دل ما
عرش از تو گرفته زيور و زين
اي رفته به سير قاب قوسين!
چون مَركب همّت تو راند
جبريل، ز راه باز ماند
در خانه ي تو كه در گشاده است
جبريل، غلام خانه زاده است
چون مقصد خلق، خلقت توست
بر گردن خلق، منّت توست
خورشيد تويي و مهر سايه
اي سايه ي تو بلندپايه!
احمد چو به اربعين نظر داشت
ميمي ز اَحَد، اضافه تر داشت
از احمد خود، چو ميم برداشت
حق، نام اَحَد به خويش بگذاشت
چون طرح وجود احمدي ريخت
در جام، مي محمدي ريخت
سر حلقه ي انبياست احمد
نور دل اوليا؛ محمد (ص)
روح ادب و روان بينش
اي قلب سليم و جانِ آگاه
اي محرم راز لي مع اللّه
روزي كه سرشته شد گل ما
مهر تو نشست در دل ما
عرش از تو گرفته زيور و زين
اي رفته به سير قاب قوسين!
چون مَركب همّت تو راند
جبريل، ز راه باز ماند
در خانه ي تو كه در گشاده است
جبريل، غلام خانه زاده است
چون مقصد خلق، خلقت توست
بر گردن خلق، منّت توست
خورشيد تويي و مهر سايه
اي سايه ي تو بلندپايه!
احمد چو به اربعين نظر داشت
ميمي ز اَحَد، اضافه تر داشت
از احمد خود، چو ميم برداشت
حق، نام اَحَد به خويش بگذاشت
چون طرح وجود احمدي ريخت
در جام، مي محمدي ريخت
سر حلقه ي انبياست احمد
نور دل اوليا؛ محمد (ص)
سروده: استاد محمد علی مجاهدی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۱۱/۰۵ ساعت 12:2 توسط علی جباری
|