تا سر بر می آوری روزها پی هم می روند و تو می مانی و دل.
تو می مانی و حرفهای ناگفته و درهای ناسفته.
تو می مانی و هزار آرزوی جا مانده از پیک بیان که در صندوقخانه وجودت برای شب مبادا ذخیره کردی.
و... این شب ،شب بیرون کشیدن همه آن ناگفته ها از صندوق دل است.
بیا این بار من و تو با هم بخواهیم ، تو برای من و من برای تو.

امشب شب آرزوها و شکوه رغبت و اشتیاق پر کشیدن تا بر دوست.

امشب شب گشودن قفلهای زبان است در برابر او که از دلمان خبر دارد.
و... امشب شب رسیدن به خواسته هایی است که باید خواست و می شود رسید، اگراو بخواهد.
خدایا، در این شب بر ما عنایتی کن که دلهامان همیشه پرکشان بام مهر تو باشد و امیدمان به ریسمان الهیت متصل و نگاهمان بر دستان کرم تو.

برایم عشق می خواه ای همه عشق       که جز عشقت مرا شوری به سر نیست

با تمام وجود میگم: برای همدیگه دعا کنیم
شبتون به زیبایی نام خدا ، زیبا  

ارادتمندتون: علی جباری کیان