صداي بال ملائك ز دور مي آيد

مسافري مگر از شهر نور مي آيد؟


امشب خواب، اهل خانه امام حسن عسگري عليه السلام را تا سحرگاه بدرقه نمي كند.

نرگس! آرام باش؛ آرام تر از سكوت.

امشب «تو سعادتمندترين بانوي عالمي»

اين حوريان هستند كه اطراف تو را محاصره كرده اند.

نرگس! بخوان انا انزلناه را و بشنو كه اين جنين نيز با تو زمزمه مي كند آيات عشق را.

بخوان! كه اين كودك نيز با تو همنوا شده است.

نرگس! بنگر كه هاله اي از نور، اطراف تو را در برگرفته و بنگر طفلي كه از اين هاله برمي آيد.

بنگر كه چگونه سوي نور سجده كرده و مي گويد:

«اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و اشهد ان جدي رسول اللّه و ان ابي اميرالمؤمنين وصي رسول اللّه». نرگس! نگاهت را به سوي غنچه لبان فرزندنت جاري كن و ببين كه فرزندت چگونه از پروردگارش قدم هايي ثابت و استوار مي طلبد، كه به وسيله آن جهان را پر از عدل و داد كند.

نرگس! نگاهت را به سوي آسمان دراز كن و بنگر كه مرغان بهشتي كِل مي كشند تولد فرزندت را.

بنگر كه چگونه از كرانه هاي نور، به روي زمين فرود مي آيند و فرزندت را با خود به اوج مي برند.

نرگس! نگران نباش كه اين روح القدس، محبوب خداست، كودكت را به او بسپار.

نرگس! اينك محزون مباش و اشك مريز كه روح القدس، عنقريب او را نزد تو مي آورد

سلام بر تو اي مصلح دوران.

مبارك باد زاد روزت، مبارك باد، گاه آمدنت و مبارك باد، گاه ظهورت!

به قلم : عاطفه سادات موسوی